آیا تفکر استراتژی و برنامه بلندمدت بر شرکت و سازمانتان دارید ؟مشاوره استراتژی
آیا تفکر استراتژی و برنامه بلندمدت بر شرکت و سازمانتان دارید ؟مشاوره استراتژی
تفاوت استراتژی و برنامه در چیست؟
برنامه پیش بینی اقداماتی است که برای دست یابی به هدف خاصی انجام می گیرد.
پیشران برنامه ها زمان است و این با استراتژی که توسط فرصت به پیش رانده می شود ماهیتاً متفاوت است.
برنامه ریزی یک فرایند است که با یک ترتیب منطقی و به صورت گام به گام اهداف مورد نظر را دنبال می کند،
در حالی که استراتژی یک فرایند نیست. استراتژی ها با بروز فرصت ها معنا پیدا می کند و با از بین رفتن آن ها معنای خود را از دست می دهد.
بنابراین دیگر چیزی به نام برنامه ریزی استراتژیک وجود ندارد. برنامه برنامه است و استراتژی، استراتژی.
کار برنامه ریزی :
مادامی که اقدامات خود را بر مبنای پیش بینی آینده متکی ساخته و اقدامات لازم برای تحقق آن را در ابعاد زمانی پنج ساله، سالیانه، فصلی و ماهیانه برآورد و تنظیم کنید، این کار یک برنامه ریزی است.
حتی اگر عوامل مساعد یا نا مساعد” موافق و مخالف” داخل و خارج سازمان را تحت عناوینی مانند فرصت، تهدید، قوت و ضعف در جدولی نوشته و در برنامه ریزی خود لحاظ کرده باشید.
هنگامی که صرف نظر از آهنگ زمانی، صرفا با درک یک فرصت حرکتی برای تحقق منافع آن آغاز شود، اقدامات شما ماهیتاً یک استراتژی است.
حتی اگر از ابزاری مانند جدولSWOT و BCG استفاده نشده باشد.
گری هامل ” G.Hamel” یک استراتژیست برجسته و مشاور شرکت نوکیاست.
وی در مقاله خود می نویسد:برنامه ریزی یک فرایند است و فرایند ها نمی توانند استراتژی تولید کنند.
وی کار خود در شرکت نوکیا را استراتژیک کردن” STRATEGIZING ” شرکت می داند و به شدت از این که آن را برنامه ریزی استراتژیک بخواند پرهیز دارد.
مینتزبرگ ” H.MINTZBERG ” و کوئین “J.B QUINN ”
بسیاری از نظریه پردازان استراتژی همچون مینتزبرگ ” H.MINTZBERG ” و کوئین “J.B QUINN ” نیز در ماهیت غیر فرایندی استراتژی با “هامل” هم نظر هستند.
استراتژی اثر بخش با کشف فرصت های استراتژیک آغاز می شود و با از بین رفتن و یا به ثمر رسیدن آن نیز از بین می رود.
این دوران ممکن است کوتاه حتی کوتاه تر از برنامه سالیانه باشد و ممکن است متناسب با نوع فرصت، سالیان دراز به طول انجامد.
سطحی که هیچ گاه از دیدگاه برنامه ریزی قابل تصور نبوده است. ایده فتوکپی الکترواستاتیک ” زیراکس” خارج از شرکت زیراکس متولد شد.
ولی تنها شرکت زیراکس بود که این فرصت را شناخت که با خرید ایده طراحی و ارائه دستگاه های فتوکپی خشک،
این بازار گسترده که تا آن زمان به طور سنتی در اختیار شرکت M3 بود را به تصرف کامل خود درآورد.
استفاده از فرصت “اینترنت” توسط جف بزوس و تأسیس اولین شرکت فروشنده کتاب از طریق اینترنت را نیز می توان
نمونه دیگری از این امر به شمار آورد.
این گونه مثال ها بی شمارند.
مهم درک این مفهوم است که پیش رانه استراتژی بر خلاف برنامه فرصت ها هستند.
فرصت ها درون مایه اصلی استراتژی هستند و بدون آن هیچ تحولی در کار نخواهد بود.
در تفکر استراتژیک باید به دنبال فرصت ها بود.فرصت هایی که برای سازمان منافع کثیری را به همراه داشته باشد.
آیا تفکر استراتژی و برنامه بلندمدت بر شرکت و سازمانتان دارید ؟مشاوره استراتژی
مشاوره استراتژی علی سلیمانپور 09124895786
اگر هم مدیر یک سازمان باشید،
دائماً وادار میشوید دربارهی استراتژی سازمان حرف بزنید. همچنین بارها و بارها مجبور (یا علاقمند) خواهید بود از تصمیمهای خود به عنوان تصمیمهای استراژیک دفاع کنید.
با این حال، به کار بردنِ فراوانِ واژهی استراتژی، به این معنا نیست که فعالیتها و اقدامها و تصمیمهای ما هم استراتژیک هستند.

هیچ یک از این تعریفها به تنهایی کامل نیستند. اما اگر آنها را در کنار هم قرار دهیم،
تصویر نسبتاً خوبی از استراتژی در ذهنمان شکل خواهد گرفت.
جک ولش مدیر افسانهای جنرال الکتریک که نویسنده کتاب آیین پیروزی

تعریف مایکل پورتر از استراتژی
ما به استناد تعبیری که آندریا اُوانس در نشریه Harvard Business Review ارائه کرده است، تعریف پورتر را به صورت زیر خلاصه میکنیم(+):

۱۸۰نوع بازاریابی که هر بازاریاب و مدیریت باید بشناسد
مایکل پورتر، ارزانتر تولید کردن را بیشتر از جنس کسب موقعیت رقابتی میداند و برای اینکه استراتژی شکل بگیرد، تاکید بسیار زیادی بر تمایز دارد.
به همین علت، با وجودی که ارزان بودن (Cost Leadership) را به عنوان یک استراتژی جنریک اعلام میکند،
میبینیم که از اتوماسیون ژاپنی و شیوهی تولید ارزانقیمت در جنوب شرق آسیا، چندان استقبال نمیکند و توضیح میدهد
که اتوماسیون و فنآوری دیر یا زود در اختیار دیگران نیز قرار میگیرد و نمیتواند یک مزیت رقابتی بلندمدت ایجاد کند
(تقریباً بخش عمدهای از حرفهای گری همل در مورد استراتژی را هم میتوانید در همین جملات خلاصه کنید.
چون او هم حاضر نیست تکنولوژی را به عنوان یک مزیت پایدار بپذیرد).
تکنولوژی فقط یک مدت محدودی مزیت رقابتی شما در تولید محصولتان خواهد بود مشاور علی سلیمانپور
به عبارتی، حتی ارزان بودن هم از نگاه پورتر وقتی ارزشمند است که تقلیدپذیری آن دشوار باشد و به عبارتی بتوان آن را یک تمایز جدی در نظر گرفت.
بعدها خواهیم دید که پورتر دو مفهوم کلیدی در مدل ذهنی خود دارد: یکی رقابت و دیگری مزیت.
شَرون اوستِر و استراتژی
خانم شرون اوستر (Sharon Oster) که سالهاست در دانشگاه ییل استراتژی تدریس میکند و چند سالی هم ریاست دانشکده مدیریت این دانشگاه را بر عهده داشته است،
استراتژی را چیزی از جنستصمیم گیری و انتخاب میداند:
ایا شما بعنوان مدیر شرکت تان استراتژی مکتوب دارید و آنرا عملیاتی می کنید
نخستین نکته در استراتژی این است که: شما نمیتوانید برای همه کس، همه چیز باشید.
استراتژی، تعریف محدودهای است که یک شرکت میخواهد در آن، منحصر به فرد باشد.
به هر حال، در نهایت، استراتژی به چیزی از جنس پیوستگی نیاز دارد.
نمیتوان در هر لحظه، استراتژی را از صفر، بازآفرینی کرد.
اما تفکر استراتژیک یا برنامه ریزی استراتژیک
اگر در میان کتابها و مقالات و اساتید برتر این حوزه در جهان بگردید، چهار نوع پاسخ متفاوت (و حتی مخالف) برای این پرسش پیدا خواهید کرد.
تفکر استراتژیک پیشنیاز برنامه ریزی استراتژیک
کسانی مانند هنری مینتزبرگ معتقدند که تفکر استراتژیک و برنامه ریزی استراتژیک دو الگوی فکر کردن متفاوت هستند که یکی از آنها (تفکر استراتژیک) پیشنیاز دیگری (برنامه ریزی استراتژیک) است.
به عبارتی، ما ابتدا به کمک تفکر استراتژیک فضا را میشناسیم و درک میکنیم و سپس با تکیه بر برنامه ریزی استراتژیک، آنچه را فهمیدهایم اجرایی و عملیاتی میکنیم.
تفکیک استراتژی به تفکر و برنامه ریزی، مفید نیست
گروه دوم کسانی مانند مایکل پورتر هستند که معتقدند تفکر استراتژیک یک نوع نگرش تحلیلی و کاملاً چارچوبدار است.
وقتی پای صحبتهای کسانی مانند پورتر مینشینید متوجه میشوید که آنها به جای تفکر استراتژیک و برنامه ریزی استراتژیک، مفهوم سومی را به کار میبرند و آن تحلیل استراتژیک است.
مایکل پورتر استراتژی را در دو بخش مورد بررسی قرار میدهد:
- تشخیص و تحلیل صنعت و وضعیت امروز و آیندهی آن
- انتخاب جایگاهی که میخواهید (یا میتوانید) با کسب و کار خود در این صنعت داشته باشید
برنامه ریزی استراتژیک در خدمت تفکر استراتژیک است
امروز تفکر استراتژیک جایگزین برنامه ریزی استراتژیک محسوب میشود
آنها میگویند در دنیایی که هر روز در حال تغییر است، نمیتوانیم بنشینیم و چشم انداز ده یا بیست ساله بنویسیم و ماتریسهای مختلف را ترسیم کنیم و سند استراتژیک تنظیم کنیم
و بعد هم انتظار داشته باشیم که کشتی سازمان، سالها بر همین مسیر که تدوین کردهایم حرکت کند و به مقصد نیز برسد.
این گروه از متخصصان تفکر استراتژیک را شکل تکاملیافته و جایگزین برنامه ریزی استراتژیکمیدانند.
ابزاری که بیشتر بر روی بهبود کیفیت تصمیم گیری و انتخاب تمرکز دارد تا تدوین برنامههای رسمی بلندمدت.
آیا تفکر استراتژی و برنامه بلندمدت بر شرکت و سازمانتان دارید ؟
مشاوره استراتژی علی سلیمانپور 09124895786
https://www.instagram.com/ali.soleimanpour/
نظرات اخیر
soleimanpour - ژانویه 4, 2023
تماس بگیرید در خدمتیم
Sorati - ژانویه 3, 2023
سلام ببخشید بعد چطوریه استعلامشون؟
soleimanpour - دسامبر 10, 2022
بانوی من
سعی کنید دانش واسطه گری را بلد باشید و فعالیت کنید
کمترین زحمت بیشترین رحمت را داراست [...]
soleimanpour - دسامبر 10, 2022
سلامت باشید
نهایت سعی خودتو بزنید که با شرکتهای کوچک و متوسط که بیشتر بی نام هستند و دوست [...]
ندا اخوان - دسامبر 10, 2022
درود بر شما ، من یک خانم پنجاه ساله با دوتا بچه هستم که حدودا اوایل کرونا کل سرمایم رو از دست [...]